چون که مجازی شدیم

ساخت وبلاگ

مجازی بودن یا نبودن مسئله این است.

واقعیتش اینه که نمی دونم دلم می خواد همچنان مجازی باقی بمونیم یا نه؟!

خوب من در زمینه ی تولید محتوا قوی ام ، تازه تو اینترنتم محتوا های جورواجور ریخته ... تو مجازی خانواده ها مجبورن به بچه هاشون توجه کنن و خودمم دیگه مجبور نیستم انرژی مو تو شلوغی کلاس هدر بدم... و همش دست پاچه باشم.

مثلا همین امروز ، دارم یه انیمیشن قشنگ برا شون می سازم...

اما از طرفی چند تا از بچه های خیلی ضعیفم اصلا تو گروه شاد نیستن... و اصلا هم به مطالب دسترسی ندارن... من همین جوری درس میدم و میرم جلو و اون ها هیچ چیزی بلد نیستن...

تازه می خواستم براشون کلاس جبرانی بذارم... ولی الان همون کلاس معمولی برگزار نمیشه...

اینجوری پیش برن مردود می شن...

وقتی به این موضوع فکر می کنم قلبم تیر می کشه... دلم می خواد هر طور شده خوندن و نوشتن یاد بگیرن...

چون این دانش آموزانی که میگم تبعه افغانستان هستن و همین جوریم دیر اومدن مدرسه... یعنی سنشون بیشتر از ۷ ساله...

و از طرفی دو ماه بعد از مهر و صفر کیلومتر وارد مدرسه شدن...

یکی دیگه از بدی های مجازی شدن اینه که بچه ها با تعطیلات زیاد پشتشون باد می خوره و قوانین کلاس یادشون میره...

و بعد بی قانونی ها زیاد میشه و تنبلی ها هم بیشتر میشه...

خدایا کمکم کن...

تدریس...
ما را در سایت تدریس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teacherlife بازدید : 80 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 20:58